دو موضوع جدای از هم، موجب تحولی عمیقدر مطالعه معرفت گردید: نخست آنکه معرفت یقینی نیست و اصلاح پذیر می باشد. دومین تحول گسترش این طرز فکر که حقیقت معرفت همان حقیقت علوم طبیعی است. این نگرش نقش عناصری نظیر منطق، متافیزیک، اخلاق، الهیات یا به تعبیری عناصر معرفتی یا غیر علمی در نظریه پردازی را کمرنگ نمود. در این میان لری لائودن نگرش بینابینی اتخاذ نموده و رویکردی جدید تحت عنوان سنت پژوهشی را ارایه می دهد. از نظر او مهمترین چالش فیلسوفان علم اعم از پوزیتیویستهای منطقی و همچنین طرفداران نظریه انقلاب های علمی، نادیده انگاشتن عناصری است که طی قرون متمادی در فرهنگ جامعه رخنه کرده، با تغییرات دفعی قابل تبدیل و تبدل نیستند . آن عناصر غیرعلمی و مفهومی می باشند نوشتار حاضر در پی پاسخ به این پرسش است که آیا عناصر معرفتی در نظریه سنت های پژوهشی لائودنجایگاه و نقش حقیقی خویش را در ارزیابی و عقلانیت نظریه ها یافته اند یا خیر؟

دانلود مقاله