بسم الله الرحمن الرحیم؛ وَالْعَصْرِ ﴿۱﴾إِنَّ الْإِنْسَانَ لَفِی خُسْرٍ ﴿۲﴾إِلَّا الَّذِینَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ وَ تَوَاصَوْا بِالْحَقِّ وَ تَوَاصَوْا بِالصَّبْرِ ﴿۳﴾

دکتر پور حسن: در ادامه بحث باید دید که گام اول چیست؟ چه‌کار می‌توانیم بکنیم؟ گام اول تغییر است . یعنی ما حتی در حوزه فکر با نگاه‌های انتقادی مشکل‌داریم . ما وقتی نشست‌های فکری و همایش‌های فکری در مورد متفکران می‌گذاریم عمده آن‌ها تجلیل است . ما یک سخنرانی نمی‌بینیم که نظر آن متفکر را موردانتقاد قرار دهد . هفته قبل، همایش علامه جعفری در تبریز بود ، تقریباً ۱۰۰% آن تجلیل از تفکرات علامه جعفری بود که تفکرات ایشان بی‌بدیل است. من اولین نکته ایی که عنوان کردم این بود که تا زمانی که مورد نقد جدی قرار نگیرد متفکر محسوب نمی‌شود . و اصلاً تجلیل نسبت به حوزه تفکر نیست . یعنی این‌گونه نیست که شما بیایید در حوزه تفکر دست به تجلیل شخصیت همه جانبه بزنید بدون اینکه تفکری در مورد اندیشه هایش بکنید . لذا من فکر می کنم اولین مسئله تغییر است . منظور من به عنوان نگاه منتقدانه و نگاه واقع گرایانه است . یعنی وقتی شما بخواهید الان وضع ایران را نگاه بکنید فرض بر این بگیرید که ما در درون چالش‌های ملی و منطقه ایی و بین المللی قرار داریم و اگر بخواهید آینده را ترسیم بکنیم نه بر اساس علقه شخصی بلکه بر اساس عقل جمعی به ما نشان می‌دهد که سه سال آینده مشکلات و معضلات ما افزون‌تر می‌شود . خوب اگر این نگاه فرآیندی در این نمودار به ما می‌گوید که چنین وضعی هست ، نمی‌توانیم از تصمیم‌گیری‌ها و برنامه‌هایی که هست با توجه به ناکارآمدی‌ها غافل بمانیم .

وزارت ارشاد اساساً به همراه سازمان برنامه ناکارآمد بودند . یعنی مراکز فرهنگی ما ناکارآمد بودند . وقتی مراکز فرهنگی ما ناکارآمدند ، شما می‌آیید تغییر می‌دهید نگاهتان را  . نمی‌آیید روی همین‌ها همین تکالیف را مجدداً تکرار کنید و اگر یک قرن هم بگذرد اساساً نمی‌تواند ادامه همین رویه یک ایران فرهنگی را شکل دهد . چرا؟ چون وقتی نگاه می‌کنید می‌بینید در حوزه فرهنگ کشورهای پیشرو دارند چه می‌کنند؟ کاری را می‌کنند که قطعاً ایران آن را الان انجام نمی‌دهد . کشورهایی مانند هند فرهنگشان را جوری معرفی می‌کنند ، که به قول آقای دکتر دبیری مهر هیچ جاذبه ایی برای دیدن ندارد  ، همه مشتاق هستند که این کشور را ببیند و اسم آن را هم به‌دروغ می‌گذارند کشور هزار فرهنگ و هزار ادیان . این خیلی مسئله مهمی است که ما اگر تغییر ندهیم نوع نگاهمان را اساساً مطالعه آینده را با خوش‌بینی و با یک دلدادگی به وضع کنونی سراسر مدافعه گرایانه خواهد بود .

این مطالبی که من دارم عرض می کنم اصلاً بار ارزشی ندارد و بار مفهومی دارد . اگر ما می‌گوییم که باید تغییر ایجاد کنیم این تغییر نگاه به نخبگان دارد . به عبارتی برخلاف بسیاری از کشورها ، حتی کشورهایی مثل آلمان و آمریکا، رسانه‌ها این‌گونه می‌توانند مقابل رئیس‌جمهور بایستند . آن‌چنان نقد می‌کنند که آدم فکر می‌کند آن‌ها دشمنانشان هستند . رسانه کوتاه نمی‌آید از اینکه بگوید رئیس‌جمهوری دچار ثبات فکری نیست و مشکل روحی و تصمیم‌گیری دارد . سخنم این است ، اگر در جامعه‌هایی مثل ایران که نگاه به آینده دارد چون نگاه تمدنی دارد . من نمی‌دانم ایا می‌توانیم حکم کنیم مثل بقیه کشورهایی که نگاه به آینده از نوع بنیادین ندارند ، نه به معنای درآمد و ثروت و بندر سازی نه! آینده به معنای اینکه شما می خواهید در ۱۰۰ سال آینده تمدنی بسازید ، اگر چنین دغدغه ایی دارید اولین آن باید نخبگان شما باشند . نخبگان بی‌بدیل هستند . شما با هیچ چیز نمی توانید نخبگان را به دست بیاورید .

 اصلاً یکی از رازهای کشوری مثل آمریکا که روی نخبگان سرمایه گذاری می‌کنند همین موضوع است . هیچ ثروتی را نمی توانید جایگزین از دست دادن نخبگان کنید . ما نه تنها نخبه سوزی داریم بلکه طرد و انکار نخبگان را در ایران داریم . این به خصوص از زمان مشروطه تا الان تشدید شده است. به عبارت دیگر نخبگان هیچ نقش مهمی ندارند وقتی داریم می‌گوییم اولین نوع نگاه به آینده فهم هست؛ خوب طبیعی است که نخبگان ما دو دسته اند . اولین نوع آن ها نخبگان فکری اند و دومی آن‌ها نخبگان اجرایی اند . نخبگان اجرایی در حوزه مدیریت هستند آن‌ها در حوزه تولید فکر و اندیشه و اندیشه ورزی نیستند . ما اینها را به هم ختم می‌کنیم . نخبگان فکری نخبگان اجرایی نیستند و نخبگان اجرایی هم نمی‌توانند نخبه فکری باشند. در ایران اساساً نخبگان فکری حذف شده اند . در ایران یک استاد دانشگاه مقالات را برای خودش می نویسد، برای خودش سخنرانی می‌کند ، دولت نه تنها موظف نمی بیند خودش را که از توان فکری نخبگان استفاده کند بلکه تلاش می‌کند که اساساً استفاده نکند ، در بسیاری از مراحل حتی دولت نخبگان را خطرناک می‌بیند .

من مرادم از تغییر تغییری نیست که از لسان سیاسیون باب شده است . نه! مرادم از تغییر یعنی گسست معرفتی . من مرادم از تغییر به معنای لغوی ساده آن نیست . یعنی گسست معرفتی . یعنی ما باید نوع فکر خود را عوض کنیم . نوع فکر یعنی چی؟ من تلقی ام این است . آن سخنرانی ایی که من دو سال پیش در مراسم همایش بین المللی شریعتی داشتم هنوز آن را تکرار می کنم .

ما تا کنون به کشور و آینده و مناسباتمان نسبت به دیگران دیدگاه ایدئولوژیک داشتیم . این رویکرد ایدئولوژیک را باید تغییر بدهیم ، نه اینکه رویکرد ایدئولوژیک نداشته باشیم. بلکه رویکرد ایدئولوژیک باید تابعی از رویکرد عقلانیت باشد . این خود یک بحث مهمی است که ایا کشورها می‌توانند رویکرد های ایدئولوژیک داشته باشند . ایدئولوژیک به معنای رادیکالی دینی نه . به معنی دلدادگی و دلبستگی به دستاورد های خود . به جامعه و رفتارها و انقلابشان و جنبش ها . این تا زمانی که بر اساس عقلانیت نشود نمی‌تواند تعامل و همگرایی و مناسبات بر اساس خرد دسته جمعی را بیاورد . می تواند رفتارهای افراطی را کمتر بکند .

ما نیازی به یک تغییر مهم داریم . ما نمی‌توانیم بیاییم فکر بکنیم ولی این تغییر صورت نگرفته باشد . ما باید چندین جلسه بحث کنیم که این تغییرات باید متوجه چه نهادهایی باشد . من معتقدم از آنجایی که ایران عمدتاً بیش از ۹۰% در دست نخبگان اجرایی هست ، باید یک گسست بنیادینی شکل بگیرد که در باب فهم و بخشی از تصمیم گیری بیاییم به سمت نخبگان فکری. تا زمانی که این تصمیم گیری عملی نشود امکان پذیر نیست . وقتی من دارم دست به یک مطالعه اجتماعی می‌زنم می بینم ما وضعیت اجتماعی خطرناکی داریم. نکته مهم ای جاست که در یک روزنامه یا اعضای دولت و افرادی نیایند بگویند که این اپوزیسیون است! نه! اصلاً اپوزیسیون هم باشد، باید نگاه کند و ببیند این رفتارش چگونه است . این همان تغییر است . این یعنی اینکه ما از  منظری به نخبگان نگاه بکنیم .

 من نمی گویم نخبگان هر چی بگویند درست است، وقتی فکری دارند این فکر باید مورد توجه قرار بگیرد . حتی ما اگر یک نشستی داشته باشیم تحت عنوان نقش نخبگان فکری در آینده ما ، شاید راهگشا باشد . بزرگترین تحولات در چین زمانی اتفاق افتاد که نخبگان فکری به حکومت مرکزی گفتند مسائل ایدئولوژیک را در ذیل نگاه فکری ما قرار دهید . نخبگان فکری معتقد بودند باید جامعه چین جامعه بازی بشود .

 داد و ستد و مراوده با دنیا تنها بر اساس معیار عقل صورت بگیرد ، نه بر اساس مرام ایدئولوژیکی ما . الان که شما نگاه می‌کنید می‌بینید مرام ایدئولوژیک آن‌ها نیرومند هم شده ، اگر ببیند بحرانی به وجود آمده بر اساس سفارش نخبگان می تواند آن را کاهش دهد این کار را می‌کند . نه بر اساس نگاه صرف ایدئولوژیک با آن مقابله کند . من فکر می کنم بخش‌های زیادی از بحران‌هایی که ایران در آن قرار دارد به خاطر غلبه نگاه ایدئولوژیک است . به خاطر عدم توجه به دستاورد های علمی هست . به خاطر کنار زدن و ترس و حتی دشمنی با نخبگان فکری هست . پس من الان دارم میگویم فهم، یکی از همین مسائل تغییر مسائل گسست معرفتی ما هست و به دنبال آن بحث نخبگان .