چکیده: هدف این نوشتار، در اسباب و زمینه‌های تحولات در زبان و تغییراتی که در پیوند زبان و فهم ظهور کرده است. مقاله در صدد توصیف صرف از آراء و نظرات فیلسوفان عمده زبانی در غرب نیست. در جستار حاضر کوشش می‌شود تا جستجویی نقادانه از علل و اسباب گذار از زبان تکوینی به زبان تألیفی و سپس زبان هستی شناسانه صورت گیرد. مهمترین سبب در تبدیل شدن زبان به‌عنوان موضوعی فلسفی در آغاز سده بیستم، تغییر زبان از «ابزار» به زبان به مثابه «دانش» است. پژوهش در تفاوت‌های زبان تکوینی یا زبان به‌عنوان تصویرگر واقعیات «Facts» با زبان کارکردی به منزله‌ سازنده فهم و فکر و سپس پیوند زبان و هستی در فلسفه هایدگر و گادامر که مهمترین چرخش و تغییر در زبانشناسی فلسفی محسوب می‌شود، اساسی‌ترین قصد نوشتار حاضر است.

دانلود مقاله