در مواجهه با واقعیت کثرت ادیان، سؤالاتی ناظر به حقانیت، نجاتشناسی و اصول اخلاقی تعامل با پیروان دیگر ادیان ایجاد میشود. پاسخهای دینپژوهان در این باره در سه دسته نظریۀ «انحصارگرایی»، «شمولگرایی» و «کثرتگرایی» قرار میگیرد. کشف موضع دین اسلام ـ دومین دین بزرگ جهان که ادعای خاتمیت و عمومیت دارد ـ تأثیرات نظری و عملی مهمی دارد. در همین راستا، این پژوهش، با عطف نظر به قرآن ـ بهعنوان متن مقدس مسلمانان ـ و از رهگذر بررسی آرای یکی از برجستهترین مفسران و فیلسوفان شیعه: سید محمدحسین طباطبایی، در تفسیر گرانسنگ المیزان، با روش توصیفی ـ تحلیلی سعی در تبیین نمونهای از رویکردهای دروندینی به کثرت ادیان دارد. نگارنده، پس از اشارهای به کلیات و اهمیت مسئله، تصویری از نظریههای مطرح در مواجهه با کثرت ادیان ارائه و آرای علامه را ناظر به آنها بررسی کرده است. نتیجۀ تحقیق این است: دین حق از نظر علامه برابر است با «تسلیم و سرسپردگی نسبت به حق»، راه و سنتی فطری و الهی که با وجود داشتن ماهیتی واحد، در اعصار مختلفِ تاریخی، بسته به تکامل استعداد انسانها در قالب شرایعی جلوهگر شده است، که دارای سیری تکاملی از نقص به کمال و از اجمال به تفصیل است. جلوۀ کنونی دین حق از نظر علامه منحصر در شریعت محمدی است که آخرین، کاملترین و جامعترینِ شرایع میباشد. این مدل حقیقتشناختی را میتوان «انحصارگرایی تشریعی ـ تشکیکی» نامید. علامه بر این مبنا نجات را منحصر در تبعیت از این شریعت دانسته ولی پیروان دیگر ادیان را نیز در صورت عدم تقصیر مشمول نجات میشمارد.