سیر مباحث معرفت شناسی از تعریف سه بخشی افلاطون تا اشکالات گتیه و مباحث معرفت شناسی معاصر، به تدریج از اهمیت باور گذر کرده و بر صدق و بیش از آن بر توجیه متمرکز شده است. این در حالی است که سرنوشت بسیاری از مباحث آن دو مولفه، متکی به تحلیل دقیق ماهیت باور است. از این رو مساله اصلی این پژوهش، بررسی چیستی باور و اقسام آن، و نیز توجه به نقش متمایزی است که باورهای متافیزیکی در دستیابی به حقیقت و معرفت دارند. زمینه فلسفی و رویکرد تحلیلی این مقاله، اقسام مختلف باورهای انسان را مدنظر قرار داده است؛ تنوعی که ناشی از مضمون های مختلف باورها و مبتنی بر غایات و کارکردهای متفاوت آنهاست که همه آنها لزوما صدق و حقیقت را دنبال نمی کنند و این امر، خود گویای تنوع فعل باور در اقسام مختلف آن شده است. در این پژوهش، با توجه به ماهیت ترکیبی باور، متشکل از دو بعد ذهنی و عاطفی، تلاش شده تا نگاه یک سویه دیدگاههای فلسفی و روان شناختی به چالش کشیده شود و با نظر به تنوع باورهای فیزیکی و نقش بعد عاطفی و داشته های وجود باورنده بر حقیقت جویی، در کنار سازوارگی شناختی و ذهنی نظام باور، اهمیت موازی این دو بعد نمایان گردد.

دانلود