مرجعیت از دیدگاه کلیفورد به معنای ابتنای باورها بر صرف اعتبار شخصی یا مطلق شخص یا فرد (Authorite) است. وی بر اساس همین تعریف از مرجعیت، آن را نقد کرده، تکیه بر مرجعیت را سبب بدون دلیلشدن باور میداند و ازآنجاکه تمامی باورها باید مبتنی بر دلیل باشند و دلیل، تنها وجه ممیز میان باور درست و نادرست است، پس به سبب بیدلیلی، باور مبتنی بر مرجعیت، نادرست میگردد. وی در پی مقایسهای اشتباه میان آموزههای مسیحیت و اسلام، مبانی توجیه باورهای دینی در دین اسلام و مرجعیت پیامبر اسلام را مطلقا رد میکند. او که به دنبال عقلانی کردن حداکثری باورهاست، مدعی است تمامی باورهای دینی غیر قابل دفاع عقلانی است. او نخستین معرفتشناس غربی است که متعرض توجیه باورهای دینی در اسلام شده است. کلیفورد اعتقادورزیدن بر اساس ادله و شواهد ناکافی را محکوم میکند و هرگونه اعتقاد، بدون ادله کافی را خطاکارانه و غیراخلاقی بر شمرده است و این حکم را در مورد همه باورها، اعم از دینی و غیردینی- جاری میداند. در این مقاله کوشیدهایم تعریف کلیفورد از مرجعیت و به تبع آن، انتقاد وی از ادیان را در توجیه باورهای دینی بررسی کرده، به بوته نقد بکشانیم.