مسئلۀ شر، آن گونه که در اندیشۀ مطهری و سوئینبرن مطرح شده، یکی از معضلات مهم و در عین حال پیچیده در بحث باور به خدا و غایتمندی جهان است. هر دو فیلسوف از منظر عدل به مثابه مهم‏ترین صفت الهی بدان نگریسته و با ابتناء بر دو رهیافت عنایت و اختیار بدان پاسخ گفته‏اند. دشواری مسئلۀ شر عمدتاً به روش منطقی طرح بحث باز می‏ گردد که بر ناسازگاری، و نه صرفاً نقض، تأکید دارد. بدین معنا که با وجود خدای قادر مطلق، عالم مطلق و خیرخواه مطلق وجود شرور هیچ توجیهی نمی‏ تواند داشته باشد. پژوهش حاضر در پی آن است تا با توجه به دیدگاه دو فیلسوف مطرح، مرتضی مطهری و ریچارد سوئینبرن، به مسئلۀ شر بپردازد. این دو متفکر هر دو بر اساس نظام منسجم عدل الهی خود در صدد تبیین و توجیه شرور علی‏رغم وجود خدای قادر مطلق، عالم مطلق و خیرخواه مطلق هستند. در این مقاله، دیدگاه مطهری در دو بخش تبعیض‏ها و شرور مورد بحث قرار می‏گیرد. نظر ایشان در باب شرور ذیل سه عنوان «عدمی بودن شر»، «نسبی بودن شر» و «تفکیک‏ناپذیری خیر و شر» بررسی می‏شود. دیدگاه سوئینبرن نیز در سه محور «شر اخلاقی» (مهار منطقی، دفاع مبتنی بر اختیار، اصل صداقت و مسئولیت)، «شر طبیعی» (کسب معرفت، دفاع مبتنی بر خیرهای برتر) و «رنج حیوانات» بررسی خواهد شد. در پایان به مقایسۀ دیدگاه‏های این دو فیلسوف در محورهای انگیزۀ طرح عدل الهی، روش دو فیلسوف در ارائۀ نظریه عدل الهی، ماهیت شر، تقسم‏بندی شرور، فواید شرور، نظام احسن و رنج حیوانات می‏پردازیم، و روشن خواهد شد که هرچند هر دو متفکر در تأکید بر اختیار انسان و وجود نظام احسن الهی و فواید شرور با هم متفق ‏القول‏ اند، در باب ماهیت شر و تقسیم ‏بندی شرور و برخی از توجیهات برای وجود شرور با هم اختلاف رای و رویکرد دارند. لذا می‏کوشیم تا وجوه اشتراک و افتراق این دو را مورد بررسی قرار دهیم.

دانلود مقاله