آیتالله سیدحسن سعادت مصطفوی اندیشمند، فیلسوف برجسته و فقیه عصر ، یکشنبه ۶ شهریورماه پس از طی یک دوره تحمل بیماری دعوت حق را لبیک گفت و به ملکوت اعلا پیوست. او بعد از انقلاب از سال ۱۳۶۳ در دانشگاههای الهیات دانشگاه تهران، شهید بهشتی، تربیت مدرس تهران، دانشگاه آزاد اسلامی واحد علوم تحقیقات و دانشگاه امام صادق علیه السلام در رشتههای فقه و اصول، کلام و فلسفه مشاء، متعالیه صدرایی و عرفان نظری تدریس کرد. گفتنی است، مراسم تشییع این عالم ربانی سهشنبه ۸ شهریورماه ساعت ۹ صبح از خیابان شهید باهنر، ضلع شمالی کاخ نیاوران، تکیه نیاوران به سمت امامزاده عبدالله شهرری برگزار شد.
قاسم پورحسن استاد فلسفه دانشگاه علامه طباطبائی درگذشت آیتالله سید حسن مصطفوی را به علما متفکران اساتید و شاگردان او تسلیت گفت و درباره ویژگیهای علمی، اخلاقی و دینی او بیان کرد: مصطفوی مهمترین ابنسیناشناس در دوره معاصر بود. فیلسوفی که در تعبیر عموم به عنوان فیلسوف مشا است اما حقیقت این است که او متوغل در بنیانهای حکمت مشرقی ابنسینا بود و من زمانی که تصمیم گرفتم سه جلد ابن سینا و خرد ایرانی را با هدف کندوکاوی در سرچشمههای حکمت مشرقی تدوین کنم، بسیار مورد توجه او قرار گرفت. لذا بیتردید بعد از ابوالحسن جلوه، مصطفوی مهمترین فیلسوفی است که اندیشه و فلسفه ابنسینا را بهطور دقیق خواند و تدریس کرد و شرح داد.
او درباره ویژگی نخست آیتالله مصطفوی اظهار کرد: ویژگی نخست او، ویژگی اخلاقیاش نسبت به شاگردان و حتی متفکران بود. اینگونه نبود که چون ابن سینا شناس بود در حق ملاصدرا اجحافی کند. او ابتدا یک دوره کامل برای ما درس فلسفه اسلامی را با شرح حکمت صدرایی و شرح منظومه ملاهادی سبزواری آغاز کرد و بعد اشارات و شفا را تدریس کرد. اما در عین حال که اشارات و شفا را تدریس میکرد مانند خود ابوالحسن جلوه، اسفار و شواهد الربوبیه را نیز تدریس میکرد. گویی همان تضلعی که در تدریس شفای ابن سینا دارد در تدریس اسفار ملاصدرا هم داشت. بنابراین این مساله مهمی است که یک فیلسوف بتواند قدر زحمات گذشتگان را بداند، همانقدری که ابنسینا در پایان کتاب المباحثات، جایگاه و شان فارابی را مورد ستایش قرار میدهد.
او گفت: ویژگی دوم آیتالله مصطفوی این بود که به شخص ابنسینا به دلیل تفکرات ناب فلسفیاش علاقه خاصی داشت و تعریف میکرد که «دوبار ابنسینا را در خواب و خلسه دیدم و هردوبار مشکلات و معضلات فلسفه را با او در میان گذاشتم از جمله درباره معاد جسمانی. که آیا منکر معاد جسمانی هستید یا فقط معتقدید که نمیشود آن را با برهان عقلی اثبات کرد و ابن سینا گفت من مخالف معاد جسمانی نیستم و بر اساس شریعت آن را میپذیرم».
او اظهار کرد: نسبت فکری یک فیلسوف با یک فیلسوف دیگر میتواند بر مشی، اخلاق و دلدادگی درونی او تاثیرگذار باشد. و در ادامه بیان کرد: ویژگی سوم مصطفوی این بود که برای تربیت دانشجویان، فلسفه میگفت نه برای فخر فروشی. بیانش این نبود که من فلسفه بلد هستم و مسلط بر فنون فلسفه هستم. در تربیت شاگردان بنیانهای اخلاقی او بسیارعیان و آشکار بود. حمایت، تشویق، توجه و تنبه دادن، دلسوزی کردن نسبت به شاگرد، و همچنین در جایی که میتوانست به نحو جدی به شاگردانش کمک میکرد. اهل غلو نبود. فیلسوف بود. اهل خساست در فیض بخشیدن فلسفه به دیگران نبود. این نکته مهمی است که کمتر متفکران ما به آن التفات دارند.
او ادامه داد: ویژگی دیگر آیت الله مصطفوی این بود که بر متون مسلط بود. بیانش این بود که مهمترین بنیان فلسفه متن است و استادی که نتواند متن بخواند از فلسفه دور است. یعنی دیدگاهی کاملا علمی و آکادمیک که تاکید میکرد کسانی که بلد نیستند متن بخوانند عمق کافی در فلسفه اسلامی ندارند و باید از پس فهم، ترجمه و شرح و بیان متن بر بیایند. بنابراین او میگفت برخی از فیلسوفان و اساتید، خطابه بیان میکنند و اینها نسبت اندکی با فلسفه دارند.
پورحسن اظهار کرد: مصطفوی معتقد بود که ابتدا باید متن بخوانید تا بتوانید نظام درستی به فکرتان بدهید و در چارچوب یک تفکر شرح و تفسیر کنید نه به صورت دل به خواهی تفسیر کنید.
او در انتها به آخرین ویژگی مصطفوی اشاره کرد و گفت: او به تمام شاگردانش یکسان نگاه میکرد و اینگونه نبود که دانشجویی کم هوش یا باهوش باشد یا نسبت خویشی با او داشته یا نداشته باشد، بلکه دغدغه این را داشت که دانشجویانی را که علاقهمند هستند آموزش دهد از باب اینکه بتواند فهم صحیح از فلسفه داشته باشند از این حیث شاید بتوانیم بگوییم آیتالله مصطفوی در فهم فلسفه، در تدریس آن و در رویکرد اخلاقیای که داشت، فلسفه و حکمت ناب را به همه تعلیم میداد و نیز به هر کسی که بتواند فهم صحیح از فلسفه داشته باشد توجه میکرد. بنابراین آیتالله مصطفوی در رویکرد اخلاقیای که در فلسفه داشت کم نظیر بود و جایگاه او کمتر مورد توجه قرار گرفت.