همایش «تشیع علوی و تشیع صفوی» نگاهی انتقادی به روایت شریعتی به همت پژوهشکده مطالعات اجتماعی برگزار می شود. در این همایش اساتیدی چون قادرفاضلی، سیدمحمد امین قانعی راد، قاسم پورحسن، حسن محدثی، محمدحسین بادامچی، داوود مهدوی زادگان، محمد توکل، محمدعلی مرادی، بیژن عبدالکریمی، محمدباقر تاج الدین، آیدین ابراهیمی، رحیم محمدی، سیدمحمد میرسندسی، سید جوادمیری و محمدرضا زمردی سخنرانی می کنند. همایش نامبرده روز شنبه نهم دی ماه از ساعت ۹تا ۲۰ در سالن حکمت پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی برگزار می شود.

تاکنون التفات صحیحی به رویکردهای سه گانه در مطالعه شیعه صورت نپذیرفته است . این سه را” فهم فلسفی – عقلی” ، “فهم متصوفانه” ، و “فهم ایدئولوزیک” می نامم. علامه طباطبایی در آثار مهمش در باره تشیع همچون شیعه در اسلام ، علی و فلسفه الهی ، گفتگوهای با کربن و رساله در ولایت از خوانش عقلی از شیعه دفاع کرده و تصریح دارد که شیعه بر بنیادهای تفکر فلسفی استوار یافته و سخنان علی (ع) واجد عمیق ترین تفکرات فلسفی است و دیدگاه ائمه (ع) ذخایر بیکرانی از افکار فلسفی را داراست .(طباطبایی ، شیعه در اسلام ،۱۳۸۶ ، بوستان کتاب ،۹۱)علامه ضمن دفاع از این رویکرد آن را تنها رهیافت منطبق با گوهر اسلام تلقی کرده و بیان می دارد که قرآن کریم تفکر عقلی را امضاء نموده و آن را جزء تفکر مذهبی قرار داده است . (همان ، ۸۹)

کربن که امروزه در جامعه ایرانی بسیار خوانده می شود و بدون استثناء از خوانش وی در باره شیعه دفاع بعمل می آید ، با رویکردی پدیدارشناسانه ، گوهر اسلام را تشیع می داند و البته مرادش تشیع ایرانی است . در این رویکرد غبارهای تاریخی گروی زدوده شده و می توان با عدم التفات بنیادین به تاریخ و حتی پیروان و نهادها و ساختارها از دین وجودی سخن بمیان آورده و مدعی شد که گوهر دین خلاف واقعیات و رویدادهای تاریخی آن است. من با رویکرد تاریخی گروانه سر موافقت ندارم و رهیافت پدیدارشناسانه را تا حدودی ترجیح می دهم . تا حدودی بدین معناست که به جای اپوخه قرار دادن رویدادهای تاریخی و واقعیات تاریخ  که عملا مودی به حذف روند تاریخی دین خواهد شد ، می توان به تاریخ (و نه تاریخی گروی ) اهمیت داد و آنرا در ذیل رویکرد پدارشناسانه توامان ، به فهم گوهر دین اسلام همت گمارد. میان اصالت دادن مطلق به تاریخ با اهمیت دادن به آن تفاوت است همانطور که میان پدیدارشناسی هوسرلی که کربن در ذیل آن قرار می گیرد و به مرزهای روانشناسی گروانه نزدیک می شود با پدیدارشناسی ای که زمانمندی را بدرستی فهم می کند ؛ تفاوت است .

کربن مطالعات شیعه را در لغزشگاه روانشناسی گروانه هدایت کرده و به نادرست اسلام و تشیع را همان جریان های تصوف و عرفان پنداشت. علیرغم تمامی هشدارهای علامه طباطبایی ، نه کربن و نه شاگردان علامه نتوانستند عمق بینش فلسفی و عقلی علامه را در باره تشیع دریابند. با تفسیر کربنی که متاسفانه امروزه تفسیری اشایع از تشیع در ایران امروز است نه تنها واقعیات تاریخی تشیع و اسلام را نادیده گرفتیم بلکه نتوانستیم فهمی صحیح از شیعه بدست داده و از عقلانیت آن دفاع نماییم. این خطر امروزه بمراتب بیشتر از دوره علامه بچشم می خورد. شیعه تصوف و عرفان نیست بلکه دیدگاهی عقلی از اسلام است که در میان فهم های مسلمانان بی بدیل است.

شریعتی فهم ایدئولوزیک از تشیع ارائه داد که خطراتش کمتر از فهم متصوفانه کربنی نیست . تشیع علوی و تشیع صفوی عنوان کتابی از شریعتی است که در حسینیه ارشاد سخنرانی شده بود و در سال ۱۳۵۱ به چاپ رسید. شریعتی شیعه را در درون نگاه تاریخی می نگرد و بیان می دارد که تشیع دارای دو دوره کاملا متمایز است . نخست دوره آغازین اسلام تا سده نهم می باشد و دوم دوره ای است که با ظهور صفویه آغاز شده و تاکنون ادامه دارد. او شیعه اصیل را شیعه نوع نخست می داند که شیعه نهضت ، اعتراض و قیام است اما شیعه نوع دوم ، شیعه قدرت و نظام است. به باور شریعتی شیعه حرکت و مخالفت و قیام تبدیل به شیعه مناسک و مصالح و حکومت شده است . او شیعه اصیل را تشیع ضد وضع موجود می داند و شیعه صفوی را تشیع وفق وضع موجود بر می شمارد .(شریعتی ، تشیع علوی و تشیع صفوی ، ۱۳۸۲، انتشارات چاپخش ، ۱۸۳)

از منظر شریعتی تشیع علوی تشیع حقیقت است و در مقابل تشیع مصلحت صفوی قرار دارد. تشیع صفوی از نظر او روپوش دروغین می باشد که تیغ شرعی است و حقیقت را رو به قبله ذبح می کند.

بدور از توصیفات شاعرانه شریعتی که من خطری را در آن احساس نمی کنم و خاصیت نوع مطالعه او در باره بسیاری از موضوعات نیز همینگونه است ، فهم سراسر ایدئولوزیک و تنگ و نافص او از تشیع است که نگران کننده است. او همچون گرایش های زیدی و اسماعیلی که امام راستین را تنها امام قائم بالسیف می پنداشتند ، شریعتی شیعه ای که شمشیر در دستانش باشد را شیعه نام می نهد. شریعتی در کتاب علی (ع) تاکید دارد که حقیقت اسلام چیزی جز تشیع بدین معنی نیست(شریعتی ،علی (ع) ، تهران ، آمون ، ۱۳۸۲، ۱۲۳) . شریعتی شیعه را چهره انقلابی اسلام (شریعتی ، بازشناسی هویت ایرانی – اسلامی ، تهران ، الهام ، ۱۳۸۱، ۴۴) و طبقه محکوم ( شریعتی ، تاریخ و شناخت ادیان ، (۱) ، تهران ، انتشار، ۱۳۸۱، ۳۲) نامگذاری می کند.  شریعتی از تشیع تنها مبارزه و استقرار عدالت اجتماعی را فهم کرده و از بنیانهای عقلی آن سراسر غفلت می ورزد. بعلاوه  شریعتی در رساله علی (ع) نشان می دهد که تقسیم بندی هایش نه بر اساس رویکرد تاریخی بلکه کاملا ذوقی است و بی بنیاد است . شریعتی می گوید مرادش از تشیع صفوی این نیست که از زمان صفویه ساخته شده  بلکه اصولا این تشیع از زمانی ساخته شده که تشیع علوی بوجود آمده است .(شریعتی ، علی (ع) ، پیشین ، ۶۱) به همین سبب شریعتی تقسیم تاریخی را بدون ارائه هیچ استنادی به تقسیم سنخی تبدیل می کند. و پر اشتباه تر اینکه بصراحت تاکید می کند که تشیع یعنی میعادگاه روح سامی و آریایی که از آغاز تاریخ این دو رو در روی هم جنگیده اند .(همان ، ۲۹۷)

مسئله مهم تفوت های بنیادین سه فهم طباطبایی ، کربن و شریعتی است . فهم کربن سبب شد که شالوده های عقلی در شیعه که مودی به ظهور تمدن اسلامی شد را ندیده بگیریم . امروزه غرب به تاسی از کربن فهمی متصوفانه و عرفانی صرف از تشیع دارند رویکردی که نه تنها با حقیقت تشیع نسبتی ندارد بلکه سبب کژفهمی شده و بنیاد عقلی – تمدنی شیعه را مورد غفلت قرار داد. فهم شریعتی خطرناکتر و گمراه کننده تر است . فهم شریعتی تابع هیچ ملاک عینی و یا حتی تاریخی نیست. او شیعه را تنها یک حزب سیاسی (شریعتی ، شیعه ، تهران ، الهام ، ۱۳۸۱، ۳) دانسته و به مرتبه عصیانگری و پرخاش و انقلاب فرو می کاهد. این فهم سبب می شود تا شیعه را قادر بر ساخت یک نظام عقلی با بنیادهای تمدنی ندانیم امری که علامه طباطبایی و مطهری و حائری بر آن تاکید بسیار دارند.

بررسی تطبیقی سه گونه فهم ، هم می تواند کاستی ها و خطرات فهم کربن و شریعتی را عیان ساخته و نیرومندی فهم عقلی از تشیع را آشکار سازد.