مهر:  اندیشه تکفیری که در نوع خاصی از گذشته گرایی تعریف می شود، امروز به یکی از مهمترین تهدیدهای منطقه ای و بین المللی تبدیل شده است، در حالی که آنها از گسترش قلمرو اسلام و هدایت نوع بشر سخن می گویند. خشونت عریان علیه مردم عادی، به عنوان عمده ترین تاکتیک گروه های وابسته به اندیشه تکفیری، در یک چارچوب نظری توجیه می شود که از مفاهیم اندیشه معاصر اسلامی تشکیل شده است. این مفاهیم در تفکر سلفی – تکفیری دچار بازتعریف شده اند و معنای اصلی خود را از دست داده اند. مفهوم با سابقه و پرطرفدار «بازگشت به خویشتن» از جمله مهمترین مفاهیم محوری در این نحله فکری است. سلفی ها با طرح این مفهوم، خواهان بازگشت به دورانی غیر از دوران معاصر در یک گذشته تخیلی اند. برداشت آنها بخش ناچیزی از سیر تطور اندیشه بازیابی «خویشتن» یا «خودی» در اندیشه اسلامی است؛ اما از مشروعیت همه آن برای خود بهره می گیرد.

قاسم پورحسن، عضو هیأت علمی گروه فلسفه دانشگاه علامه طباطبایی به خبرنگار مهر گفت: تلقی های مختلفی از خویشتن در اندیشه اسلامی وجود دارد و برداشت های سلفی و تکفیری منبعث از اندیشه اهل سنت است و در تفکر شیعی، عقلانیتی که به طور سنتی وجود داشته است، مانع بروز سلفی گرایی می شود.

پورحسن گفت: برای درک درست از مفهوم بازگشت به خویشتن لازم است معناهایی که این مفهوم در طول تاریخ اندیشه اسلامی یافته است و برداشت هایی که در دوران معاصر از آن صورت گرفته مورد مطالعه قرار گیرد. بازگشت به خویشتن به عنوان یک ایده در ۵ معنای مختلف مورد توجه دانشمندان اسلامی بوده است. به لحاظ تاریخی این مفهوم در اندیشه امثال محمد غزالی مطرح و پیگیری شده است و در مقابل پیروی از عقلانیت یونانی قرار می گیرد و با خودی که مثلا اقبال از آن حرف می زند کاملا متفاوت است. در این دوره بازگشت به خویشتن یعنی زدودن بدعت های ناشی از سنت فلسفی و عقلی سده های پنجم و ششم هجری و بازگشت به اسلام اولیه و اصیل.

پورحسن با بیان اینکه دوره اول «بازگشت به خویشتن» با سیطره اشعری گری همراه است، ادامه داد: دوره دوم با ابن تیمیه آغاز می شود که تفاوت های روشنی با دوره اول دارد. مانند آنکه در تفکر ابن تیمیه اساس بحث به عقل ستیزی و مخالفت با استدلال عقلی تبدیل می شود. این در حالی است که مثلا غزالی از منطق حمایت می کند و برای اثبات آراء خود از آن بهره می برد. بازگشت به خویشتن در این معنا صورت سلفی به خودش می گیرد و داعیه دار مخالفت با منطق است. معنای سوم از بازگشت به خویشتن، که با محمد بن عبد الوهاب شناخته می شود، بیش از آنکه دغدغه سلفی گری داشته باشد، خواهان زدودن مظاهر شرک از باور های اسلامی است. بازگشت به خویشتن وهابی در واقع به دنبال بازگشت به توحید است نه دوران سلف صالح. عبد الوهاب در کتاب توحید همین بحث را دنبال می کند اما به نوعی تقدیر گرایی اعتقاد می یابد و به گونه ای افراطی مظاهر توحید و شرک را می نگرد.

به باور این استاد فلسفه، برداشت اخیر از مفهوم بازگشت به خویشتن مهمترین بستر شکل گیری اندیشه تکفیری است. به طور مثال این نحله فکری هنر و خلق آثار هنری را، شرک تلقی می کند و همین رویکرد در داعش و در مواجهه با آثار تاریخی و هنری دیده می شود.

پورحسن معنای چهارم از بازگشت به خویشتن را برداشتی می داند که به طور عام در میان متفکرین شیعه وجود داشته است که به دوران سلف صالح باور نداشته اند. وی در این باره گفت: این جریان بیش از هر کس با نام سید جمال شناخته می شود. در این رویکرد دوران کوتاهی از تاریخ اسلام که به دوران طلایی اندیشه اسلامی معروف است، در برابر سلفی گری مطرح می شود. همان دوران رونق سنت عقلی و فلسفی که معاصر فارابی و ابن سینا است و دوره اول بازگشت به خویشتن بر علیه آن شکل گرفته است.

او به برداشت پنجمی اشاره می کند که در آراء علامه طباطبایی و شهید مطهری قابل بازبینی است. این نوع پنجم در واقع دعوت به بازگشت به قرآن است. در این نگرش زندگی امروز ما فاصله زیادی با قرآن دارد و راه نجات در بازگشت به تعالیم قرآنی است. در این نگرش بیداری عقلانی یک عنصر مهم تلقی می شود.

عقلانیت شیعه در مخالفت با اخباری گری

نویسنده «هرمنوتیک تطبیقی: بررسی همانندی فلسفه تاویل در اسلام و غرب»، با اشاره به تفاوت های قابل توجه میان خویشتن در اندیشه سنی و اندیشه شیعه گفت: در بازگشت به خویشتن شیعی به طور اصولی اخباری گری انحراف تلقی می شود و به ناتمام ماندن پروژه بازیابی خویشتن می انجامد. آنچه در شیعه سلفی گری و اخباری گری گفته می شود، در واقع سنت گرایی است نه آنکه خواستار بازگشت به دوران خاصی باشد. بازگشتی که مد نظر دارد در حوزه اندیشه است. به این صورت که دوران مدرن را به طور کلی به رسمیت می شناسد و خواستار آوردن میراث اسلامی به این دوران و عصری کردن آن است. سنت گرایانی مانند حسین نصر این موضوع را تصریح کرده اند. در تفکر شیعی راه برون رفت از وضع موجود که انحطاط است مورد جستجو قرار می گیرد و این به معنای نفی دنیای معاصر نیست. به این معنی است که چگونه می شود در این دوران از انحطاط خارج شد.

چهار ویژگی اندیشه بازگشت در تفکر شیعی

پورحسن چهار ویژگی متمایز اندیشه بازگشت در تفکر شیعی را اینگونه بر می شمارد:

۱- بازگشت به خویشتن در اندیشه شیعه در مواجهه با دوران انحطاط با طرح مسئله دوران طلایی جهان اسلام در دوران رونق تفکر فلسفی قرار می گیرد. در حالی که در اندیشه سنی این دوران طلایی دوران صدر اسلام و سلف صالح است.

۲- اندیشه شیعی بازگشت دارای رویکردی انقلابی است و خواهان تغییر وضع موجود است. در حالی این روحیه انقلابی در تفکر سنی وجود ندارد و آنگونه که علامه طباطبایی می گوید ما در صدر اسلام و در دوران صحابه تحول خاصی در حوزه اندیشه نمی بینیم و اندیشه اسلامی در این دوره خام و کم عمق است. در واقع اندیشه شیعه منتقد سلف است.

۳- اندیشه شیعی در بازگشت به خویشتن عقل گراست. معیار بازیابی خویشتن در میان دانشمندان شیعه تعقل و خرد ورزی است. در حالی که در اندیشه سنی ایمان گرایی نقش اصلی را بر عهده دارد.

۴- خویشتن شیعی بازگشت به گذشته را تجویز نمی کند، بلکه خواهان احیاگری سنت های گذشته متناسب با دوران معاصر است و می خواد خود امروزش را در بازخوانی تراث و بدایع پیدا کند. در حالی که سلفی گرایی سنی، خواهان گسست از دوران کنونی و وضع معاصر است.

وی در پایان گفت: مراد از عقلانیت در اندیشه شیعی، عقلانیت یونانی و عقل خودبنیاد نیست. بلکه عقلانیت شکل گرفته در نص و متن دین است. این در حالی است که، عقل ستیزی پیروان اخباری گری و سلفی گری، معطوف به عقلانیت یونانی است. پورحسن تصریح می کند: عقلانیت در اندیشه شیعی یک عقلانیت شکل یافته در بستر دین است و منظور از آن عقل خود بنیاد و مستقل نیست. این نوع از عقلانیت که برای استنباطات عقلی در فقه پویای شیعه نیز مورد استفاده قرار می گیرد، از گرایشات سلفی و تکفیری در میان علمای شیعه جلوگیری کرده است.یکشنبه ۶ دی ۱۳۹۴